0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۹۸
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  4:26 PM

ای گریه ریزشی، که بلا کم نمی شود

سیلی که کرد جور و جفا، کم نمی شود

صحت در آرزوی دلم ماند و همچنان

از لطف او امید دوا کم نمی شود

نازم به حسن و عشق که از جام اتحاد

مستند و درمیانه حیا کم نمی شود

خاصیت نیاز نگه گن، که جود دوست

عالم گرفت و فقر گدا کم نمی شود

خواهی به گلشنم بر و خواهی به چشمه سار

دردم به نقل آب و هوا کم نمی شود

خون می چکدز طاعت عرفی، هزار حیف

کز باغ او نسیم ریا کم نمی شود

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها