0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۹۱
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  4:25 PM

دلم ز گوشهٔ گلخن به طوف باغ آمد

مگر خزان شده وقت نوای زاغ آمد

به بلبلان چمن بعد از این که گوش کند

که عندلیب قفس دیده ای به باغ آمد

دلیل خانه سیاهی آفتاب این بس

که آفتاب در این خانه با چراغ آمد

مگر وظیفهٔ عرفی نداده باده فروش

که سوی صومعه مخمور و بی دماغ آمد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها