0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۰۷
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  3:30 PM

ز بهر داغ که مستان علاج می طلبند

که جام می شکنند و زجاج می طلبند

فروغ مشعلهٔ شمع راه تیره دلان

چراغ در دل شب های داج می طلبند

شکوه تاج شکستند و تخت مرگ زدند

ز هم نهان تخت و تاج می طلبند

مباد لذت بیماری دل آنان را

که اعتدال ز بهر مزاج می طلبند

فغان ز جلوهٔ آن هست که اهل دین به دعا

ز بهر طاعت ایزد، رواج می طلبند

گذر به کوچهٔ همت مبادشان، عرفی

که کام دل ز در احتیاج می طلبند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها