0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۸۲
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  3:26 PM

دلبران نی دل به ناز و عشق غافل می برند

می کشند ازعاقلان صد رنج تا دل می برند

کشته گان غمزهٔ معشوق در روز جزا

جمله غیرت بر قبول کار قاتل می برند

نگسلی از کاروان کعبه ای دل، کز شتاب

می گذارندت به خاک عجز و محمل می برند

با سبک روحان کن آمیزش، که ماندی چون ز راه

بار غم بر دوش دل، منزل به منزل می برند

گر چه ارباب تعلق وقف توفانند، لیک

رخت اگر کمتر بود کشتی به ساحل می برند

هر کجا شمعی است روشن می کنند از بهر بزم

شمع جان هر گه که روشن شد ز محفل می برند

زحمت حجاج دیر از کعبه جویان بدتر است

ره بسی طی می شود، پیرو به باطل می برند

فتنه شو بر اهل دل عرفی که از حسن قبول

مرده را جان می دهند و زنده را دل می برند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها