0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۵۳
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  3:06 PM

بیدادگری روی تو اندازه ی راز است

این رشته به انگشت نپیچی که دراز است

عشق آفت سلطان بود، آرایش بنده

این مسأله در نسخه ی محمود و ایاز است

یا رب تو نگهدار دل خلوتیان را

کان مغبچه مست است و در صومعه باز است

خونابه ی حسرت چکد از هز مژه هر گاه

بینم که خداوند کسی بنده نواز است

این قهقهه ی عیش که با کبک دل ماست

باور نتوان کرد که در چنگل باز است

هر چند که عرفی پی تحقیق شتاب است

مشتاب به دنبال، که او بیهده تاز است

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها