0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۴۰
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  3:04 PM

غزلی گفته ام آن باعث گفتار کجاست

نوگلی چیده ام آن گوشه ی دستار کجاست

یک سبو می به در صومعه آرم که دگر

می فروشان بستانند که بازار کجاست

خرمن آن ده دنیا به جوی گو بفروش

آن که داند که سر کوچه ی خمار کجاست

گام اول به سرت بر نهم اندر طلبش

گر بدانم که گشاینده ی اسرار کجاست

عرفی از پرده برون شو که جهان گلزار ست

این تماشا به سراپرده ی پندار کجاست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها