0

عشاق‌نامه عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مثنوی
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  2:13 PM

دل ما، چون چراغ عشق افروخت

خرمن خویشتن به عشق بسوخت

انجم افروز اندرون عشق است

علت حکم کاف و نون عشق است

چون ز قوت سوی کمال آمد

کرسی تخت لایزال آمد

عشق معنی صراط عشاق است

عشق صورت رباط عشاق است

تا ازین راه بر کران نشوی

در خور خیل صادقان نشوی

چون تویی صورت و تویی معنی

مکن از عشق خویشتن دعوی

خویشتن را مبین، چو عشق آمد

شربت عشق بی‌خود آشامد

هر که زین باده جرعه‌ای بخورد

به تن و جان خویش کی نگرد؟

اندرونی که درد او دارد

هرگز او را زیاد نگذارد

هر محبت، که در دلی پیداست

بی شک آن انقطاع غیر خداست

ابجد عشق، هر که خواهند نخست

ز آنچه آموخت لوح ذهن بشست

چون دلت تخته را فرو شوید

با تو این راز خود دلت گوید

ای دل، ای دل، خمیر مایه تویی

طفل را هست شیر و دایه تویی

جای عشقی و جای معشوقی

همگی از برای معشوقی

می‌روی در سرای خسته‌دلان

این کرم بین تو با شکسته‌دلان

منزلش دل شد و هوایش عشق

دوستش دل شد، آشنایش عشق

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها