0

عشاق‌نامه عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مثنوی
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  2:12 PM

آفت عاشقی نه از سر ماست

این بلا خود ز انبیا برخاست

داشت بر یوسف و زلیخا دست

در جهان خود ز دست عشق که رست؟

تا دلم را هوای باطل بود

جانم از ذوق عشق عاطل شد

چون ز سیمرغ دید شهپر عشق

همچو داود می‌زند در عشق

با دلش مهر خود بیامیزد

پس به مویی دلش بیاویزد

عشق چون دستبرد بنماید

انبیا را ز کیش برباید

اندرین کوی از آرزوی غزال

خوکبانی همی کنند ابدال

عاشق ار راز خود بپوشاند

وز ورع شهوتش فروماند

به حقیقت مرید عشق بود

چون بمیرد شهید عشق بود

بعد ازین دست ما و دامن عشق

ما شده خوشه چین خرمن عشق

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها