0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۸۷
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:42 PM

ای ربوده دلم به رعنایی

این چه لطف است و آن چه زیبایی؟

بیم آن است کز غم عشقت

سر بر آرد دلم به شیدایی

از خجالت خجل شود خورشید

گر تو برقع ز روی بگشایی

زیر برقع چو آفتاب منیر

اندر ابر لطیف پیدایی

در جمالت لطافتی است که آن

در نیابد کمال بینایی

منقطع می‌شود زبان مرا

پیش وصف رخ تو گویایی

آن ملاحت که حسن روی توراست

کس نبیند، مگر که بنمایی

نیست بی‌روی تو عراقی را

بیش ازین طاقت شکیبایی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها