0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۵۲
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:35 PM

جانا، نظری به ما نکردی

با خویشتن آشنا نکردی

یکدم به مراد ما نبودی

یک کار برای ما نکردی

یک وعدهٔ خود بسر نبردی

یک حاجت ما روا نکردی

ما را به وصال وعده دادی

و آن وعدهٔ خود وفا نکردی

هر لابه، که بر در تو کردیم

نشنیدی و گوش وا نکردی

در کوی تو آمدیم و ما را

بر خاک درت تو جا نکردی

پس در دل تو چگونه گنجم؟

چون بر در خود رها نکردی

درد دل خستهٔ عراقی

دیدی، به کرم دوا نکردی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها