غزل شمارهٔ ۲۵۰
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395 1:35 PM
ای عشق، کجا به من فتادی؟
وی درد، به من چه رو نهادی؟
ای هجر، به جان رسیدم از تو
بس زحمت و دردسر که دادی
از یار خودم جدا فکندی
آخر تو به من کجا فتادی؟
هرگز نکنم تو را فراموش
ای آنکه مرا همیشه یادی
خرم به غم تو چون نباشم؟
چون تو به غمم همیشه شادی
تا چند خوری، دلا، غم جان؟
با غم همه وقت در جهادی
بگذر ز سر جهان، عراقی
انگار نبودی و نزادی
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.