0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۰۶
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:29 PM

شهری است بزرگ و ما دروییم

آبی است حیات و ما سبوییم

بویی به مشام ما رسیده است

ما زنده بدان نسیم و بوییم

بازیچه مدان، تو خواجه، ما را

ما از صفت جلال اوییم

چوگان حیات تا بخوردیم

در راه به سر دوان چو گوییم

تا خوی صفات او گرفتیم

نشناخت کسی که در چه خوییم؟

می‌گفت عراقی از سر سوز:

ما نیز برای گفت و گوییم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها