0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۹۳
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:27 PM

من که هر لحظه زار می‌گریم

از غم روزگار می‌گریم

دلبری بود در کنار مرا

کرد از من کنار، می‌گریم

از غم غمگسار می‌نالم

وز فراق نگار می‌گریم

دوش با شمع گفتم از سر سوز

که: من از عشق یار می‌گریم

ماتم بخت خویش می‌دارم

زان چنین سوکوار می‌گریم

با چنین خنده گریهٔ تو ز چیست؟

کز تو بس دل فگار می‌گریم

داشتم، گفت: دلبری شیرین

زو شدم دور، زار می‌گریم

چون عراقی حدیث او بشنید

زارتر من ز پار می‌گریم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها