0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۴۳
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:21 PM

کردم گذری به میکده دوش

سبحه به کف و سجاده بر دوش

پیری به در آمد از خرابات

کین جا نخرند زرق، مفروش

تسبیح بده، پیاله بستان

خرقه بنه و پلاس درپوش

در صومعه بیهده چه باشی؟

در میکده رو، شراب می‌نوش

گر یاد کنی جمال ساقی

جان و دل و دین کنی فراموش

ور بینی عکس روش در جام

بی‌باده شوی خراب و مدهوش

خواهی که بیابی این چنین کام

در ترک مراد خویشتن کوش

چون ترک مراد خویش گیری

گیری همه آرزو در آغوش

گر ساقی عشق‌از خم درد

دردی دهدت، مخواه سر جوش

تو کار بدو گذار و خوش باش

گر زهر تو را دهد بکن نوش

چون راست نمی‌شود، عراقی،

این کار به گفت و گوی، خاموش!

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها