0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۲۹
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:18 PM

بر درت افتاده‌ام خوار و حقیر

از کرم، افتاده‌ای را دست گیر

دردمندم، بر من مسکین نگر

تا شود درد دلم درمان پذیر

از تو نگریزد دل من یک زمان

کالبد را کی بود از جان گزیر؟

دایهٔ لطفت مرا در بر گرفت

داد جای مادرم صد گونه شیر

چون نیابم بوی مهرت یک نفس

از دل و جانم برآید صد نفیر

دل، که با وصلت چنان خو کرده بود

در کف هجرت کنون مانده است اسیر

باز هجرت قصد جانم می‌کند

کشته‌ای را بار دیگر کشته گیر

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها