0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۱۰
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:16 PM

نگارینی که با ما می‌نپاید

به ما دلخستگان کی رخ نماید؟

بیا، ای بخت، تا بر خود بموییم

که از ما یار آرامی نماید

اگر جانم به لب آید عجب نیست

به حیله نیم جانی چند پاید؟

به نقد این لحظه جانی میکن ای دل

شب هجر است، تا فردا چه زاید؟

مگر روشن شود صبح امیدم

مگر خورشید از روزن برآید

دلم را از غم جان وا رهاند

مر از من زمانی در رباید

عراقی، بر درش امید در بند

که داند، بو که ناگه واگشاید

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها