0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۷۲
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:11 PM

پشت بر روزگار باید کرد

روی در روی یار باید کرد

چون ز رخسار پرده برگیرد

در دمش جان نثار باید کرد

پیش شمع رخش چو پروانه

سوختن اختیار باید کرد

از پی یک نظاره بر در او

سال‌ها انتظار باید کرد

تا کند یار روی در رویت

دلت آیینه‌وار باید کرد

تات در بوته‌زار بگدازد

قلب خود را عیار باید کرد

تا نهد بر سرت عزیزی پای

خویش، چون خاک خوار باید کرد

ور تو خود را ز خاک به دانی

خود تو را سنگسار باید کرد

تا دهی بوسه بر کف پایش

خویشتن را غبار باید کرد

دشمنی کت ز دوست وا دارد

زودت از وی فرار باید کرد

ور ز چشمت نهان بود دشمن

پس دو چشمت چهار باید کرد

دشمن خود تویی، چو در نگری

با خودت کارزار باید کرد

چون عراقی ز دست خود فریاد

هر دمت صدهزار باید کرد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها