0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۴۵
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:04 PM

باز دل از در تو دور افتاد

در کف صد بلا صبور افتاد

نیک نزدیک بود بر در تو

تا چه بد کرد کز تو دور افتاد

یا حسد برد دشمن بد دل

یا مرا دوستی غیور افتاد

ماتم خویشتن همی دارد

چون مصیبت زده، ز سور افتاد

چون ز خاک در تو سرمه نیافت

دیده‌ام بی‌ضیا و نور افتاد

جان که یک ذره انده تو بیافت

در طربخانهٔ سرور افتاد

از بهشت رخ تو بی‌خبر است

تن که در آرزوی حور افتاد

چون عراقی نیافت راه به تو

گمرهی گشت و در غرور افتاد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها