0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۰
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:02 PM

رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است

به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است

کرشمه‌ای بکند، صدهزار دل ببرد

ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است

اگر برفت دل از دست، گو: برو، که مرا

بجای دل سر زلف نگار در چنگ است

از آن گهی که خراباتیی دلم بربود

مرا هوای خرابات و باده و چنگ است

بدین صفت که منم، از شراب عشق خراب

مرا چه جای کرامات و نام یا ننگ است؟

بیار ساقی، از آن می، که ساغر او را

ز عکس چهرهٔ تو هر زمان دگر رنگ است

بریز خون عراقی و آشتی وا کن

که آشتی بهمه حال بهتر از جنگ است

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها