0

ترجیعات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۲ (که همه اوست هر چه هست یقین - جان و جانان و دلبر و دل و دین)
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  12:46 PM

 

طاب روح‌النسیم بالاسحار

این دورالندیم بالانوار

در خماریم، کو لب ساقی؟

نیم مستیم کو کرشمهٔ یار؟

طره‌ای کو؟ که دل درو بندیم

چهره‌ای کو؟ که جان کنیم نثار

خیز، کز لعل یار نوشین لب

به کف آریم جان نوش گوار

که جزین باده بار نرهاند

نیم مستان عشق را ز خمار

در سر زلف یار دل بندیم

تا به روز آید آخر این شب تار

ز آفتابی که کون ذرهٔ اوست

بر فروزیم ذره‌وار عذار

چون که همرنگ آفتاب شویم

شاید آن لحظه گر کنیم اقرار

کاشکار و نهان همه ماییم

«لیس فی‌الدار غیرنا دیار»

ور نشد این سخن تو را روشن

جام گیتی‌نمای را به کف آر

تا ببینی درو، که جمله یکی است

خواه یکصد شمار و خواه هزار

هر پراگنده‌ای، که جمع شود

بر زبانش چنین رود گفتار

گر عراقی زبان فرو بستی

آشکارا نگشتی این اسرار

که همه اوست هر چه هست یقین

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها