0

غزلیات شاطر عباس صبوحی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

جام جهان بین
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  11:49 AM

وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم

آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم

گر مراد دل من را ندهد این گردون

همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم

باده از کاس سفالین خورم و از مستی

به یقین جام جهان بین به سر جم شکنم

گر شود رام دمی ساقی و می گیرم از او

ترک عقبی کنم و توبه دمادم شکنم

شرحی از یوسف گمگشته خود گر بدهم

شهرت گریه یعقوب، مسلّم شکنم

سر شوریدهٔ خود، گر بنهم بر زانو

صبر ایّوب، از این شهره به عالم شکنم

بارها یار بدیدم به صبوحی می‌گفت

عزم دارم که ز هجرم قدت از غم شکنم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها