0

غزلیات شاطر عباس صبوحی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

چشم نرگس
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  11:47 AM

غم درآمد ز درم چون ز برم یار برفت

عیش و نوش و طربم، جمله به یکبار برفت

بنوشتم چو ز بی مهریت ای مه، شرحی

آتش افتاد به لوح و، قلم از کار برفت

خواست نرگس که به چشم تو کند همچشمی

نتوانست، سر افکنده و بیمار برفت

مگر از روی تو، بلبل سخنی گفت به گل

که بزد چاک گریبان و، ز گلزار برفت؟

چهره زرد من، از هجر رخت گلگون شد

بسکه خون دلم از دیده به رخسار برفت

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها