0

غزلیات شاطر عباس صبوحی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

نقش خود
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  11:46 AM

مکن دریغ ز من ساقیا شراب امشب

از آنکه ز آتش خود، گشته ام کباب امشب

ز بس‌که شعله زند در دل من، آتش شوق

ز آتش دل خویشم در التهاب امشب

به خواب دیده ام آن چشم نیم خوابش دوش

گمان مبر که رود دیده ام به خواب امشب

ز دست نرگس مستش برفت دل، از کف

نگر به حال دلم از ره ثواب امشب

شد آنکه بادهٔ پنهان کشیدمی همه عمر

بده به بانگ نی و نغمهٔ رباب امشب

ز بس‌که نقش مخالف ز دوستان دیدم

بر آن شدم که زنم نقش خود بر آب امشب

شود خراب چو این خانه لاجرم روزی

ز سیل باده بهل تا شود خراب امشب

دلم که داشت قرار اندر آن دو زلف چو شب

بود چو گوی بچوگان در اضطراب امشب

صبوحی دل مده از دست، محکمش میدار

که چشم یار، بود بر سر عتاب امشب

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها