0

غزلیات ناتمام و اشعار پراکنده شاطر عباس صبوحی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

ناز کن
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  11:40 AM

ناز کن، ناز، که نازت به جهان می‌ارزد

بوسه‌ای از لب لعلت بروان می‌ارزد

بگشا غنچهٔ لب را بنما بر همه کس

یک شکر خنده که با روح روان می‌ارزد

رخ و زلف و خط و خالت به گلستان ماند

چه گلستان که به صد باغ جنان می‌ارزد

ای صبوحی پس از این جای تو و میخانه

زانکه خاکش بهمه کون و مکان می‌ارزد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها