0

غزلیات هاتف اصفهانی

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:غزلیات هاتف اصفهانی
شنبه 1 خرداد 1395  10:41 AM

غزل شماره ۶۷


گواهی دهد چهرهٔ زرد من
که دردی بود بی‌دوا درد من
شدم خاک اگر از جفایش مباد
نشیند به دامان او گرد من
به گلزاری من ای صبا چون رسی
بگو با گل ناز پرورد من
که گر یک نظر روی من بنگری
ترحم کنی بر رخ زرد من
وگر یک نفس آه من بشنوی
جگر سوزدت از دم سرد من

غزل شماره ۶۸


بر خاکم اگر پا نهد آن سرو خرامان
هر خار مزارم زندش دست به دامان
شاهان همه در حسرت آنند که باشند
در خیل غلامان تو از خیل غلامان
زاهد چه عجب گر زندم طعنه نداند
آگاهی از احوال دل سوخته خامان

غزل شماره ۶۹


به یک نظاره چون داخل شدی در بزم میخواران
گرفتی جان ز مستان و ربودی دل ز هشیاران
چه حاصل از وفاداری من کان بی‌وفا دارد
وفا با بی‌وفایان، بی‌وفائی با وفاداران
تویی کافشاند و ریزد به کشت دوست و دشمن
سموم قهر تو اخگر سحاب لطف تو باران
به جان و دل تو را هر سو خریداری بود چون من
به سیم و زر اگر بوده است یوسف را خریداران

تشکرات از این پست
farnaz_s
دسترسی سریع به انجمن ها