پاسخ به:جنبشهای تکفیری.....(مبحث 120 صالحین راسخون)
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 12:04 PM
در واقع تکفیری یک حزب یا گروه خاص و مستقل نیست، بلکه نوعی تفکر است. تکفیری به فرد یا جریانی اطلاق میشود که از قرائتهای مختلف سلفی و وهابی برخاسته و دیگر مسلمانان را بهصرف آن که با آنان همعقیده نیستند، با معیارهای باطل خود، متهم به کفر و خروج از دین میکنند.
برای شناخت بهتر این گروه ها نیاز است که رهبران فکری این گروهها شناخته شود
1- احمد بن حنبل:
از رؤسا و احیا کنندگان سلفی گری را می توان احمد بن حنبل شیبانی صاحب کتاب حدیثی به نام المسند و مؤسس فقه حنبلی دانست. در واقع احمد بن حنبل به عنوان امام و پیشوای سلفیه نیز شناخته می شود. تکیه ی اساسی احمد بن حنبل، به عنوان رئیس خط «سلفی گری» بر سماع و شنیدن است؛ یعنی توجه کردن به ظاهر آیات و احادیث نبوی در عقاید و عدم توجه به عقل.
-2 احمد ابن تیمیه:
ابن تیمیه در قرن هفتم و هشتم هجری از مشرب فکری احمد بن حنبل تبعیت جسته و مشی آن را انتخاب کرده است. در واقع می توان گفت وی احیا کننده ی سنت احمد بن حنبل است
محور اندیشه های ابن تیمیه را که مورد استفاده ی گروه-های تکفیری قرار می گیرد و آن ها با استفاده از آرا و عقاید وی به توجیه اعمال و رفتار خود می پردازند، می توان به صورت زیر بیان کرد:
1- بدعت: ابن تیمیه معتقد بود متوسل شدن به پیامبر مربوط به زندگی ایشان بوده است و بعد از وفات ایشان هیچ یک از گذشتگان (صحابه و تابعین) به پیامبر متوسل نشده است. ابن تیمیه توسل را به سه صورت معنی کرده است که دو مورد آن مباح و مورد سوم آن حرام است: اول توسل گرفتن با اطاعت کردن از پیامبر و ایمان به او که اصل ایمان و اسلام است. دوم متوسل شدن به دعا و شفاعت آن حضرت در زمان زندگی ایشان و در روز قیامت. سوم متوسل شدن به پیامبر (ص) بعد از فوت ایشان و قسم دادن به ذات او که مورد سوم جزء بدعت ها است
2-منع زیارات قبور:
3- استغاثه و توسل: وی شفاعت، توسل جستن به انبیاء و ائمه را آثار باقی مانده دوران جاهلیت می داند، و موسلین به آن ها را مشرک و کافر می پندارد
4-جبرگرایی: وی به خاطر فقر اندیشه عمیق و بصیرت لازم و نیز طرد عقل در بسیاری از نظرات کلامی خویش، به «جبریه» پیوسته است.
5-شیعه ستیزی
6-سوگند به غیر خدا: از معتقدات نادر دیگر ابن تیمیه این است که سوگند به غیر از خداوند را مطلقاً حرام می داند
-3محمدبن عبدالوهاب:
از جمله دیگر رهبران فکری گروه های تکفیری می توان به محمدبن عبدالوهاب اشاره کرد. این دلیل ابن تیمیه را می توان مرجع فکری او دانست. وی مؤسس فرقه ای به نام «وهابیت» بوده است که از قرن 12 تاکنون برجای مانده است.
آرا و عقاید محمدبن عبدالوهاب را چنین بر می شمارد:
1- حرام بودن ساختن گنبد و هر گونه بنا بر روی آرامگاه و مزار انبیا.
2- حرام بودن زیارت انبیا و ائمه و توسل کردن به آن ها و شفیع قرار دادن آن ها به درگاه خداوند و تقدیم نذور و قربانی کردن به قصد قربت.
3- نماز گزاردن در حرم مطهر ائمه. به طوری که پیروان وی چون تکفیری ها ویران کردن بارگاه و گنبد ائمه اطهار و پیامبر گرامی اسلام را واجب می دانند.
4- لزوم پیروی از هر کسی که خود را امام مسلمانان بنامد و شمشیر کند. او خود برحسب مقتضیات شرایط و اوضاع تصمیماتی می گیرد و دیگران باید اجرا کنند و گفتار و کردار کسانی که در گذشته بوده اند بی اعتبار است.
و اما پاسخ به بعضی شبهات آن ها :
حجت الاسلام قرائتي در پاسخ به وهابيها كه معتقدند توسل شيعيان شرك است، گفت: مي خواهم در اين زمينه دو پاسخ از قرآن روايت كنم كه مي توان به وسيله آن مثل پتك بر سر وهابيون كوبيد. وهابيها حديث و روايت را قبول ندارند چرا كه ميگويند ممكن است جعل باشد ميخواهم برايشان از قرآن سند بياورم كه توسل به ائمه(ع) نه تنها شرك نيست، بلكه توصيه خود قرآن است.
در سوره اعراف آمده كه قوم بني اسرائيل به خدا ايمان نميآوردند و به حضرت موسي(ع) گفتند: اگر ميخواهيد بلا نازل كن.
خدا پنج بلا براي آنها نازل كرد؛ يك طوفان، دو حمله ملخها، سه حمله شپش، چهار حمله قورباغهها، پنج خون آلود شدن آبها.
اما همين كه به بدبختي و نكبت رسيدند به حضرت موسي(ع) گفتند: «يا موسي براي ما دعا كن» و به خاطر عهدي كه خداوند به تو داده وساطت كن تا اين بلا از ما دور شود.
اين قوم كه لجبازترين مردمهاي تاريخ بودند هنگام اضطرار گفتند «يا موسي» عين زمان حال كه ما ميگوييم «يا فاطمه»، «يا علي»،
سند ديگري كه راجع به اين توسل در قرآن وجود دارد آيه 97 سوره يوسف است زماني كه پسران حضرت يعقوب به او ميگويند پدر ما را ببخش در قرآن آمده است: «قالو يا ابانا»، يعني اي پدر به واسطه پيامبر بودنت براي ما استغفار كن.
در ادامه حضرت يعقوب(ع) به آنها ميگويد: «سوف»، يعني در آينده براي شما استغفار خواهم كرد.
چرا وهابیون قائل بر کفر شیعه هستند؟
وهابیون بر این اعتقادند که شیعه تمام صحابه پیامبر را کافر، و بغض آنها را در سینه دارد وهمین امر را مجوزی برای تکفیر شیعه می دانند.
اما حقیقت در بین اهل تشیع چیز دیگری است. در رد اولین دلیل یعنی تکفیر تمام صحابه، چنین بیان شده است:
1- چگونه می شود بر همه *صحابه، که افزون بر صد هزار نفر بودند و فقط نام پانزده هزار از آن ها ثبت شده است حکم تکفیر داد.
در حالی که گروهی از آنها از شیعیان علی(علیه السلام) بودند و افرادی چون، یاسر و همسرش سمیه، پس از بعثت و قبل از هجرت، به شهادت رسیده و یا درگذشته اند و گروه هایی در نبردهای، بدر، احد، احزاب و... جان خود را برای اسلام و حفظ آن، پیش کش کرده اند.
و حال سوال تشیع این است که اما اگر تمام صحابه خوب هستند، پس تکلیف ارتداد عده ای از منافقین و... چه می شود؟
و اما در پاسخ به مجوز تکفیر شیعه باید این مسئله را خاطر نشان کرد:
2- اگر بغض صحابه دلیل بر کفر باشد، پس معاویه را به خاطر بغض به علی(علیه السلام)، عایشه را به خاطر بغض به عثمان و علی(علیه السلام)، و عثمان را به خاطر بغض به اباذر و... باید کافر دانست.
و در آخر: "يَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ" (2)
ترجمه: "(منافقان) قسم به خدا یاد میکنند که (حرف کفر) بر زبان نیاوردهاند، و (چنین نیست) البته سخن کفر گفته و پس از اظهار اسلام کافر شدند و همت بر آنچه موفق بر آن نشدند گماشتند، آن ها در مقام انتقام و دشمنی بر نیامدند، مگر بعد از آن که خدا و پیامبرش به فضل خود آن ها را بی نیاز کردند، اکنون هم اگر باز توبه کنند برای آنها بهتر است و اگر روی بگردانند آنها را خدا در دنیا و آخرت به عذابی دردناک معذب خواهد فرمود و دیگر در همه روی زمین یک نفر دوستدار و یاوری برای آنها نخواهد بود."
* معنای صحابه در لغت: صاحب یعنی، ملازم، انسان یا حیوان، زمان یا مکان، فرق نمی کند. در عرف به کسی صاحب می گویند که، زیاد همراه کسی باشد.(1)
* اختلاف نظر شیعه و سنی بر سر صحابه، فقط در زمینه عدل ایشان است، اهل سنت همه صحابه را عادل می دانند اما شیعیان عدل همه صحابه را قبول ندارند.
پی نوشت:
1) راغب اصفهانی، مفردات راغب (دفتر نشر الکتاب) ص275
2) سوره توبه/ 74
منابع:
مجالس آقای شوشتری
جامع الاصول ابن اثیر
صحیح بخاری و مسلم
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)
چرا وهابیون توسل به مردگان را شرک میدانند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
وهابیون با استناد به آيات80 نمل ، 22 فاطر ، 20 و 21 نحل و برخى روايات كه خواب و مرگ به هم تشبيه شده اند، درخواست كردن از مردگان و ارتباط برقرار كردن با آنها را شرك مى دانند.
نمل (80): «انَّكَ لا تُسمِعُ المَوتى وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ اذا وَ لَّوا مُدبِرينَ»
«همانا تو نتوانى كه مردگان را سخنى بشنوانى و يا كران را كه از گفتارت روى مى گردانند به حقيقت شنوا كنى»
فاطر (22): «وَ ما يستَستَوِى الاحياءُ وَلَا الامواتُ انَّ اللهَ يُسمِعُ مَن يَشاءُ وَ ما انتَ بِمُسمِعٍ مَن فِى القُبُورِ»
«و ابدا زندگان با مردگان برابر نيستند و خدا هر كه را بخواهد شنواى كلام حق سازد و تو آن كس را كه در گورستان فرورفته هرگز شنوا نتوانى كرد.»
نحل (20 و 21): «وَ الَّذينَ يَدعوُنَ مِن دوُنِ اللهِ لا يَخلُقوُنَ شَيئًا وَهُم يُخلَقوُنَ (20) امواتٌ غَيرٌ احياءٍ وَ ما يَشعُرُونَ ايّانَ يُبعَثُونَ»
«و بدانيد كه آنچه را غير از خدا به خدايى مى خوانيد او چيزى خلق نكرده و اثرى در عالم به نفع خلق ندارد و خود نيز مخلوقست اينها مرده و از حيات بى بهره اند و هيچ حس و شعور ندارند كه در چه هنگام مبعوث مى شوند.»
جواب:
در ابتدا ارتباط با مردگان اصلا شرك نبوده و در نهايت مى توانند آن را يك كار لغو و بيهوده قلمداد كنند زيرا كارى كه در زمان حيات پيامبرامرى رايج و مشروع بوده نمى تواند بعد از فوت ايشان به شرك تبديل شود.
اولًا در 80 نمل طبق مفردات ص 477 مى توان گفت كه منظور از مردگان كسانى هستند كه قلب آنها مرده و گمراهند.
دوماً اين حكم ممكن است فقط براى پيامبر باشد چون پيامبر مورد خطاب است البته ما مى دانيم كه پيامبر هم طبق صحيح مسلم جلد 8 صفحه ى 163 قادر به شنيدن صداى مردگان و شنواندن آنها هستند.
سوماً شايد خدا مى گويد كه اى پيامبر تو به خودى خودت مستمع نيستى و اين كار من است.
در ضمن بعد از مرگ نابودى نيست و طبق 99 و 100 مؤمنون و 28 نحل بعد از مرگ برزخ است و روح در آنجا به زندگى خود ادامه مى دهد.
نحل (28): «الَّذينَ تَتَوَفّاهُمُ المَلائِكَهُ ظالِمى انفُسِهِم فَالقَوُا السَّلَمَ ما كُنّا نَعمَلُ مِن سُوءٍ بَلى انَّ اللهَ عَليمٌ بِما كُنتُم تَعمَلُونَ»
«آنها را فرشتگان ماموران غضب الهى جانشان را مى گيرند در حالى كه در دنيا به نفس خود ستم كردند در آن حال مرگ مجبوراً سر تسليم پيش دارند و گويند ما را به دنيا كار بد نكرديم آرى خدا به هر چه كرده ايد آگاه است»
مؤمنون (99 و 100): «حَتى اذا جاءَ احَدَهُمُ المَوتُ قالَ رَبِّ ارجِعُونِ (99) لَعَلّى اعمَلُ صالحًا فيما تَرَكتُ كَلّا انَّها كَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَ مِن وَرائِهِم بَرزَخٌ الى يَومِ يُبعَثُونَ»
«تا آنگاه كه وقت مرگ هر يك فرا رسد در آن حال آگاه و نادم شده و گويند بارالها مرا به دنيا باز گردان تا شايد به تدارك گذشته عملى صالح به جاى آرم و به او خطاب شود هرگز نخواهد شد و اين كلمه را از حسرت بگويد و پشت آنها عالم برزخست تا روزى كه برانگيخته شوند.»
آنها در كتاب هايشان مداركى دال بر اين دارند كه ارتباط با مردگان اشكال نداشته و مردگان از احوال دنيا با خبر مى شوند كه برخى از آنها عبارتند از:
1-مرده معذب مى شود از گريه ى خانواده اش.
2-مرده كسى را كه او را حمل مى كند و مى شورد و در قبر مى گذارد را مى شناسد.
بايد توجه داشت كه ما در سلام نماز خود مى گوييم: «السلام عليك ايها النبى و رحمه الله و بركاته» و به پيامبر سلام مى دهيم و او را مخاطب قرار مى دهيم پس ايشان بايد بتوانند با ما ارتباط بر قرار كنند و اين سلام در مذاهب اربعه يكى است.
حيات من براى زندگى شما خوب است شما با من صحبت مى كنيد و من با شما صحبت مى كنم و مرگ من هم براى شما خير است چون اعمال شما بر من عرضه مى شود اگر خيرى ديدم خدا را شكر مى كنم و اگر شرى ديدم براى شما استغفار مى كنم.
3-واضح است كه در صورت نابودى ديگر اين سخن پيامبر بى معنى بوده پس در مى يابيم كه انسان پس از مرگ نابود نمى شود.
4-از پيامبر (ص) نقل است كه هر كس به حج بيايد و مرا زيارت نكند در حق من جفا كرده.
پيامبر فرمودند: هركس قبر من را زيارت كند بعد از مرگم مانند كسى است كه من را در زمان حياتم زيارت كرده.
5- در تاريخ داريم كه يكى از صحابه بعد از فوت پيامبر از ايشان براى نزول باران كمك خواسته و پيامبر نيز حاجت فرد را برآورده كرده است
پینوشت:
1. صحيح مسلم جلد 3 صفحه 41
2. مسند احمد- الامام احمد حنبل- ج 3- ص 3
3. كنز العمال- المتقى الهندى- ج 11- ص 407
4. الدر المنشور- جلال الدين السيوطى- ج 1- ص 237
5. السنن الكبرى- البيهقى- ج 5- ص 246/ ابن ابى شيبه (استاد بخارى) در مصنف جلد 7 ص 482/ كنز العمال متقى هندى جلد 7 ص 431
منابع مورد تحقیق برای این مطالب
سایت مصاف
سایت فارس نیوز
ما نمانیم و عکس ما ماند
کار دنیا همیشه بر عکس است