پاسخ به:جنبشهای تکفیری.....(مبحث 120 صالحین راسخون)
شنبه 4 اردیبهشت 1395 6:30 PM
سوال1 : چرا جریان اسلام سیاسی (اسلام گرایان تندرو تکفیری) از تاسیس نهادهای اجتماعی و سیاسی کارآمد ناتوان است؟
سوال 2 : اسلام گرایان تکفیری با چه هدفی در پی کسب قدرت سیاسی و تشکیل دولت هستند؟ و به طور کلی، برنامه آنها برای آینده دنیای اسلام چیست؟
جریان سلام سیاسی ، برخلاف سایر جریان های اسلامی مانند جریان سنتی ، اصلاح گرایان و احیاگرایان، اساسا به دنبال ایجاد جامعه اسلامی نیستند، آنها در وضعیت سرخوردگی و یاس و ناامیدی به سر می برند. این گروه، بر این عقیده هستند که در حال حاضر، دین اسلام از مسیر اصلی خود منحرف شده است و آنچه که امروز از میراث اسلامی بر جای مانده است غیر قابل اعتماد بوده و به طور کلی نمی توان تعبیر شریعت اسلامی را بر این میراث اطلاق کرد.
با این توضیح اسلام سیاسی بیش از آن که به فکر تشکیل جامعه و تمدن جدید اسلامی باشد به فکر پیروزی در مبارزه علیه بدعت ها و انحرافات دینی می باشد. آنها در این مسیر، حتی شهادت را بر پیروزی ترجیح می دهند. به عبارت دیگر، به نظر می رسد، هدف اصلی آنها بیشتر شهادت است نه پیروزی؛ شاید به همین دلیل است که علملیات انتحاری با استقبال زیادی از سوی این گروه رو به رو شده است. بنابراین ، با توجه به نوع عملکرد این گروهی می توان ادعا کرد که شهادت برای آنها اصل است نه پیروزی، در حالی که قرآن کریم می فرماید : "کشته شوید یا پیروز گردید، در هر صورت، به فوز عظیم نایل می شوید." [1]
این در حالی است که سایر جریان های اسلام گرا به جز اسلام گرایان سنتی که علاقه چندانی به مسائل سیاسی اجتماعی نداشتند، هدف اصلاح گرایان مسلمان بازسازی دنیای اسلام بر اساس الگوهای تجدد غربی بود و احیاگرایان نیز با هدف احیای هویت اسلامی، در پی اجرای شریعت اسلامی و مبارزه با آموزه ها و الگوهای غربی بودند. در این میان اما، اسلام سیاسی(جریان تکفیری) ناامید و مایوس از تلاش های انجام گرفته به وسیله جریانها و گروههای اسلامی دوره معاصر، در مسیر رسیدن به جامعه ای متجدد و سپس احیای هویت اسلامی در مقابل هویت غربی، در صدد فدا کردن خود در راه اسلام هستند بدون آن که در فکر ساختن بنیاد و اساسی نو برای دنیای اسلام باشد.
بنابراین به نظر می رسد، جریان اسلام سیاسی (اسلام گرایان تندرو و تکفیری) برنامه مدون و خاصی برای ساخت جامعه ای جدید ندارد و تلاش مجدانه و سخت گیرانه آنها برای دستیابی به قدرت سیاسی، تنها به منظور مقابله با بدعتها و انحرافات دینی است. خشونت فراوان موجود در رفتار این گروه نیز تا حدود زیادی، به همین مساله مربوط می شود. به این ترتیب، هنگامی که این گروه قدرت سیاسی را به دست آورند ، بدون این که برنامه ای برای تاسیس جامعه ای پویا و کارآمد داشته باشند، همه توان خود را صرف نابودی بدعت ها، انحرافات و منحرفان از دین خواهند کرد. بر این اساس، پیش بینی می شود که جریان اسلام سیاسی پس از دستیابی به قدرت، قبل از هر چیز سعی خواهد کرد تا خود را به انواع تجهیزات و تسلیحات نظامی مجهز کند تا با فدا کردن خود در راه اسلام، همه بدعت گزاران را از میان بردارد. این که پس از این مرحله چه خواهد شد، ظاهرا برایشان اهمیتی ندارد.
شاید راز این که چرا گروههایی چون القاعده، النصره، التحریر، سپاه صحابه و مانند آن این چنین دست به کشتار و جنایت می زنند در همین مساله باشد. نکته مهم در این میان آن است که این جریانهای تندرو، بیش از آن که با غربی ها مشکل داشته باشند، خود را در تقابل با مسلمانان و مومنانی می بینند که به گمان آنها در ورطه انحراف و بدعت افتاده اند.
سوال : اکنون جای طرح این است که وظیفه مسلمانان در قبال این جریان منحرف چیست؟ و این که به طور کلی، چه روشهایی برای مقابله با این گروهها وجود دارد؟ آیا خوارج صدر اسلام، بار دیگر سربرآورده اند؟ آیا نهروانی دیگر و مولایی دیگر برای در آوردن چشم فتنه؟ انشاء الله.به نقل از:http://mystudents.persianblog.ir/