پاسخ به:جنبشهای تکفیری.....(مبحث 120 صالحین راسخون)
چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 6:54 AM
بنام خدا
"جنبش تکفیری" به چه معناست؟
3- محمدبن عبدالوهاب:
از جمله دیگر رهبران فکری گروه های تکفیری می توان به محمدبن عبدالوهاب اشاره کرد. نوشته اند در دوران نوجوانی به مطالعه کتاب های تفسیر، حدیث و عقاید علاقمند بود و به کتاب های ابن تیمیه و ابن قیم اهمیت زیادی می داد. به این دلیل ابن تیمیه را می توان مرجع فکری او دانست. البته برخی معتقدند نسب محمدبن عبدالوهاب به خانواده ی یهودی می رسد که از جهودان دونمه ترکیه بودند و تظاهر به مسلمانانی می کردند.18عبدالوهاب فردی بود که با مطالعه تألیفات ابن تیمیه، آن ها را جالب یافته و در فهم آن ها تعمق کرده است. در واقع او اندیشه های ابن تیمیه را از قلمرو نظر به ساحت عمل کشاند.19 وی مؤسس فرقه ای به نام «وهابیت» بوده است که از قرن 12 تاکنون برجای مانده است. دلیل این که آراء و افکار وی به راحتی در اختیار سلفی ها و تکفیری ها قرار می گیرد، برمی-گردد به وضوحی و روشنی افکار وی که نیازمند تأمل و تفسیر بیشتری نیست و با منش و رفتار آن ها سازگاری بیشتری دارد. برای مثال وی به طور آشکارا مسلمانان را به اتهام این که متوسل به پیامبر اسلام می شوند یا بر قبور اولیای و ائمه گنبد می سازند، تکفیر می کند.20 در واقع می توان گفت حرکت سلفی محمدبن عبدالوهاب که در محیط حنبلی مذهب و در ادامه ی افکار ابن تیمیه نضج یافت، عمل به سیره ی سلف و مراجعه ی مستقیم به کتاب و سنت بود که خواستار پاک سازی تعالیم دینی از افزوده های سایر مذاهب گوناگون اسلامی بود. موضوعاتی چون مبارزه با تقلید و درگیری با دو جریان مذهبی امامیه و صوفیه و بدعت خواندن برخی از باورها و سنت ها آنان از ویژگی های این گروه فکری است. تصویری که وی از توحید می داد، موجب می شد بسیاری از مسلمانان از مذاهب گوناگون مخصوصاً گروه های سلفی گری و تکفیری در پیشاپیش همه، امامیه را در معرض انتساب به شرک و تکفیر قرار دهند، و آراء و عقاید وی را بهانه ای برای حمله به دیگر مسلمانان قرار دهند.21علاقه به تخریب آثار بزرگان، مبارزه و مقابله با کتاب های شیعه، تحریف کتاب ها حدیثی و تفسیری و تاریخی اهل سنت، مختصر کردن کتاب ها (بخش هایی از کتاب ها را که موافق عقایدشان نیست، به عنوان این که کتاب را می خواهند مختصر کنند تا برای مردم قابل فهم باشد خلاصه می کنند و چاپ می کنند) تهمت به شیعه از جمله اقدامات مهم وهابی ها است که موجب می شود بین آن ها، سلفی ها و تکفیری ها نزدیکی ایجاد شود، و سلفی های در حال حاضر در کشورهای مختلف از شیوه ی آنان استفاده کنند.22 سیدمحمد امین، آرا و عقاید محمدبن عبدالوهاب را چنین بر می شمارد:حرام بودن برگزاری مجالس یادبود برای گذشتگان حتی پیامبران و ائمه.
1- حرام بودن ساختن گنبد و هر گونه بنا بر روی آرامگاه و مزار انبیا.
2- حرام بودن زیارت انبیا و ائمه و توسل کردن به آن ها و شفیع قرار دادن آن ها به درگاه خداوند و تقدیم نذور و قربانی کردن به قصد قربت.
3- نماز گزاردن در حرم مطهر ائمه. به طوری که پیروان وی چون تکفیری ها ویران کردن بارگاه و گنبد ائمه اطهار و پیامبر گرامی اسلام را واجب می دانند.
4- لزوم پیروی از هر کسی که خود را امام مسلمانان بنامد و شمشیر کند. او خود برحسب مقتضیات شرایط و اوضاع تصمیماتی می گیرد و دیگران باید اجرا کنند و گفتار و کردار کسانی که در گذشته بوده اند بی اعتبار است.
5- پیروان محمدبن عبدالوهاب همه ی طوایف مسلمان را که با آن ها هم فکر نبودند کافر می دانستند و کشتن آن ها را روا می دانستند.23گفته می شود محمدبن عبدالوهاب با همه مذاهب اسلامی به جز مذهب حنبلی در افتاد.24 در پیروی از مذهب حنبلی هم این مذهب را آن گونه که ابن تیمیه تفسیر می کرد مورد توجه قرار داد. پیروان محمدبن عبدالوهاب به اصل اجتهاد معتقد هستند و به تقلید از هیچ یک از مذاهب چهارگانه پای بند نیستند. محمدبن عبدالوهاب و پیروانش چون تکفیریها معتقدند همه ی مسلمانان بعد از ایمان آوردن کافر شدند و بعد از توحید گرفتار شرک گردیدند. آنها با کفر اصلی کافر شده اند و بلکه بدتر از کفار هستند. بنابر این قتلشان واجب است و جان و مالشان حلال. این کفر ناشی از عبادت کردن قبر انبیا، صالحان و ائمه است. این مسلمان مانند مسیحیان که مسیح و مادرش را بندگی کردند از اموات استغاثه می گیرند و نام آن ها را ذکر می کنند و به واسطه ی آن ها از خدا طلب شفاعت می کنند. به این دلیل نیز است که امروزه پیروان وی یعنی تکفیری ها و سلفی ها و .... ویران کردن قبر پیامبر و صالحان و گنبد هایی را که بر روی آن ساخته شده بود را وظیفهی خود میدانند. به طور کلی باید گفت اساس مذهب مورد نظر محمدبن عبدالوهاب و محور اصلی آن کافر شمردن همه ی مسلمانان است، یعنی موضوعی که اساس اندیشه ی تکفیری ها را تشکیل می دهد و موجب پیوند نزدیک آن ها با محمدبن عبدالوهاب می شود، چرا که آن ها نیز معتقد به کافر بودن سایر مسلمان ها دارند. محمدبن عبدالوهاب موضع کافر بودن سایر مسلمان ها را آشکارا در کتاب های خود بیان کرده است. برای مثال وی در نامه ی «اربع قواعد و کشف الشبهات» می گوید: شرک مسلمانان بدتر از شرک بت پرست ها است؛ برای این که آنان در حالت خوشی شرک می ورزند و در سختی ها مخلص می شوند ولی اینان شرک شان همیشگی است، زیرا آنان در کنار خداوند مردمی را می خوانند که در نزد او جزء مقربان هستند.25
پی نوشت ها :
18- علیخانی، پیشین: 188
19- محمودیان، پیشین: 119-131
20- رضوانی، پیشین، 48-46
21- پاکتچی، احمد- هوشنگی، حسین، بنیادگرایی و سلفیه، انتشارات دانشگاه امام جعفرصادق(ع)، تهران، 1390، ص: 195-197
22- رضوانی، پیشین، ص:60-54
23- همتی، همایون، نقد و بررسی آیین وهابیت، نشر ضحی، 1367، ص:79
24- عنایت، حمید، سیری در اندیشه¬های عرب، انتشارات امیرکبیر،تهران،1363، ص: 7
25- علیخانی، پیشین: ص:191
منبع : خبرگزاری فارس