فرقه سازی، ابزاری است که استعمار کهن، بریتانیا، همیشه از آن استفاده کرده است. وهابیت که نام آن ریشه در اسم مؤسس آن، محمد بن عبدالوهاب دارد، یکی از نمونه های موفقی است که وزارت خارجه بریتانیا یا وزارت امور مستعمرات همواره بدان افتخار کرده و هنوز از مواهب آن استفاده می کند.
این فرقهسازیها بیش و کم وجود داشت تا قرن 19 میلادی که با ظهور استعمار در سرزمینهای اسلامی به اوج خود رسید زیرا استعمارگران به این نکته پی بردند که بزرگترین سد در برابر زیادهخواهی آنان اسلام است، همان آیینی که میتواند آفتاب عمر آنان را بر بام غروب بکشاند، تا جایی که گلادستون ـ نخستوزیر انگلیس ـ در پارلمان آن کشور در حالی که قرآن مجید را بر سر دست بلند کرده بود گفت: «تا این کتاب در دست مسلمانان است کاری از انگلستان درباره آنان بر نمیآید و ما نمیتوانیم بر آنها حکومت کنیم» بنابراین تمام برنامههای خود را در جهت ایجاد تفرقه و آشوب در جهان اسلام با هدف محو اسلام و قرآن بهکار گرفتند.
این اختلاف و تفرقه به ویژه میان سنی و شیعه میتوانست نتایج زیر را برای دولتهای استعماری در پی داشته باشد: 1. پیدایش جنگهای داخلی و مذهبی در میان مسلمانان. 2. از بین رفتن اتحاد در جهان اسلام. 3. ایجاد ناامنی و آشوب در کشورهای اسلامی. 4. ایجاد شبهههای عقیدتی و کمرنگ شدن ارزشهای دینی. 5. تسلط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی استعمارگران بر کشورهای اسلامی.
امپراتوری عثمانی با تمام فسادها و انحرافها، به عنوان یک کشور اسلامی، سدی محکم در برابر استعمارگران غربی به ویژه انگلیس قلمداد میشد، بنابراین برای تجزیه و فروپاشی آن، دست به کار شدند و یکی از بهترین و سریعترین راهکارها، ایجاد تفرقه از طریق فرقهسازی در میان مسلمانان بود. بنابراین در این جهت، فرقه وهابیت در میان اهل سنت شکل گرفت تا به پشتیبانی مذهب و برانگیختن حس نژادی در میان اعراب، آنان به را شورش علیه ترکان عثمانی و دعوی استقلال تحریک کنند.
از نظر تاریخی پیدایش وهابیت به سال 1127 هجری شمسی برمیگردد که برای نخستین بار دیداری میان محمدبنعبدالوهاب و محمدبنسعود با دستهای پنهان انگلیس صورت گرفت.
محمدبنعبدالوهاب، طلبه جوان و نوگرایی بود که با تکیه بر اندیشههای سلفیگری و افکار ابن تیمیه و ابن قیم، اندیشه جدیدی را در عربستان پایهگذاری کرد که بعدها به وهابیت شهرت یافت.
عمده اندیشههای این فرقه در پس دیوار دفاع از توحید و مبارزه با شرک و بدعت و بازگشت به سیره و گفتار سلف پنهان شده است، به گونهای که خود را مدافع توحید دانسته و دیگران را مشرک و کافر میدانند.
این گروه زیارت قبور و توسل به صالحان و اولیای دین حتی توسل به پیامبر(ص) را و نیز ساخت گنبد و بارگاه را شرک و بدعت میدانند. از این رو با تحکیم پایههای قدرت خود در عربستان تمامی قبور و اماکن متبرکه از جمله قبور ائمه بقیع و شهدای احد را ویران کردند و تنها مکان مقدسی که از هجوم آنان در امان ماند، مزار پاک پیامبر(ص) بود، آن هم به دلیل ترس از واکنش شدید امت اسلام.
وهابیون در سایه حکومت آل سعود، علاوه بر تخریب اماکن مقدسه، به بهانههای واهی دست به کشتار وسیع مسلمانان زدند. بنابراین وقتی ریختن خون مسلمانی که پیامبرش را خطاب میدهد و از او برای آخرتش شفاعت میجوید، حلال باشد، دیگر چه کسی یاران به زبان آوردن نام محمد(ص) و امامان معصوم(ع) را خواهد داشت؟
ناگفته پیداست که تمام این حرکتها که زیر عنوان حرام بودن زیارت قبور و حرام بودن دعا در کنار حرم پیامبر و اهل بیت ایشان انجام شده و میشود هدفی جز فراموشی و محور نام و یاد و خاطره اسلام و پایهگذاران این آیین آسمانی نداشته و ندارد.
یکی از فتاوایی که از سوی پیشوای وهابیها صادر شده، این است که جشن تولد بدعت است. ریشه این فتوا به روز میلاد پیامبر اکرم(ص) ـ 12 یا 17 ربیعالاول ـ برمیگردد که مسلمانان در آن روز جشن میگیرند؛ بنابراین شیخ وهابی به صورت کلی، جشن تولد را بدعت شمرده تا در زیر شیطنت پنهانی، نام رسول خدا(ص) را از صفحه دلها پاک کند، که در این گونه فتاوا میتوان ردپای مستر همفر ـ جاسوس انگلیس ـ و اخلاف وی را جستوجو کرد.
برای اینکه سرسپردگی آل سعود (و به تبع آن پیروان وهابیت) به دولت استعماری بریتانیا به اثبات برسد به متن تلگرافی که سلطان سعودی ـ عبدالعزیز ـ به نماینده دولت بریتانیا ارسال کرده است توجه کنید: «آقای من! سرپرسی کوکس، نماینده بریتانیای کبیر ـ عزتش مستدام باد! ورود سپاه بزرگ انگلیسی شما به عراق، پیروزی آشکار برای مسلمین و عزت و جاه برای ماست! بزرگی و خدمات ما را برای بریتانیای بزرگ و دوستی و صمیمیت ما را برای همیشه بپذیرید. نوکر شما: امیر نجد و عشایر آن عبدالعزیز آل سعود».
با دقت در متن چند مطلب آشکار میشود:
1. اظهار بندگی صریح در برابر استعمار پیر انگلیس. 2. شادی از اشغال سرزمین مسلمان و شیعهنشین عراق. 3. اعتراف به خدماتی که آل سعود به دولت انگلیس در گذشته داشته و آرزوی ادامه این دوستی و خدمات برای آینده.
حال باید پرسید این خدماتی که آل سعود و وهابیت در حق دولت انگلیس انجام دادهاند چه بوده است؟ پاسخ روشن است: 1. ایجاد تفرقه و جنگهای داخلی در میان کشورهای اسلامی و کشتار مسلمانان که در نهایت منجر به فروپاشی امپراتور عثمانی ـ رقیب سرسخت اروپاییان ـ گردید. 2. تلاش در جهت تمسخر و تحریف عقاید اسلامی و ارزشهای دینی و محور اسلام از طریق فتاوای مضحک و بیاساس (برای نمونه، اخیرا عبداله النجدی، مفتی وهابی، در فتوایی اعلام کرده که فوتبال حرام است مگر با 14 شرط که بیا و ببین چه طنزی از اسلام به جهانیان ارایه داده است). 3. باز کردن پای استعمار به سرزمینهای اسلامی. 4. شاید از مهمترین خدماتی که سلطان عبدالعزیز به دولت انگلیس و اسرائیل کرد بتوان از امضاء قرارداد اعطای فلسطین به یهود در کنگره العقیر به سال 1922 میلادی نام برد.
وقتی در سال 1366 شمسی آل سعود با فتوای مفتیان دین فروش وهابی، زائران خانه خدا را به خاک و خون کشیدند و در پی آن در نمازی که به شکرانه این جهاد مقدس! در مساجد برپا شد، سوره فیل را قرائت کردند و مسلمانانی را که از مشرکین برائت جسته و پرچم امریکا و انگلیس را به آتش کشیده بودند، اصحاب فیل نامیدند، معنای آن دعای سلطان عبدالعزیز در استمرار دوستی و خدمات آل سعود به دولتهای غربی بر همگان آشکار گردید.
خدمات بیدریغ آل سعود کار را بدان جا کشید که اسحاق رابین ـ وزیر جنگ وقت اسرائیل ـ از عربستان تقدیر کرد و گفت: «عربستان، یک میلیون دلار به پروژه فاضلاب اردوگاه جدلیه در نوار غزه ـ که آن سالها در اشغال اسرائیل بود ـ کمک کرده است، در حالی که ما از کشورهای اروپایی هم خواستیم تا به اردوگاههای غزه و کرانه باختری کمک کنند اما آنها دریغ کردند و نپذیرفتند».
متأسفانه امروز جریان وهابیت با پشتیبانی دلارهای بیحساب نفتی آل سعود نه تنها در عربستان که در افغانستان، پاکستان، کشورهای حوزه خلیج فارس، آفریقا و حتی استانهای جنوبی و شرقی ایران با فعالیتهای گسترده، به انحراف و گمراهی مسلمانان دست گشوده است.
منبع : سایت پرسمان دانشجویی