در ستایش پروردگار
شنبه 14 فروردین 1395 3:50 PM
به نام چاشنی بخش زبانها |
حلاوت سنج معنی در بیانها |
|
شکرپاش زبانهای شکر ریز |
به شیرین نکتههای حالت انگیز |
|
به شهدی داده خوبان را شکر خند |
که دل با دل تواند داد پیوند |
|
نهاد از آتشی بر عاشقان داغ |
که داغ او زند سد طعنه بر باغ |
|
یکی را ساخت شیرین کار و طناز |
که شیرین تو شیرین ناز کن ناز |
|
یکی را تیشهای بر سر فرستاد |
که جان میکن که فرهادی تو فرهاد |
|
یکی را کرد مجنون مشوش |
به لیلی داد زنجیرش که میکش |
|
به هر ناچیز چیزی او دهد او |
عزیزان را عزیزی او دهد او |
|
مبادا آنکه او کس را کند خوار |
که خوار او شدن کاریست دشوار |
|
گرت عزت دهد رو ناز میکن |
و گرنه چشم حسرت باز میکن |
|
چو خواهد کس به سختی شب کند روز |
ازو راحت رمد چون آهو از یوز |
|
وگر خواهد که با راحت فتد کار |
نهد پا بر سر تخت از سردار |
|
بلند آن سر که او خواهد بلندش |
نژند آن دل که او خواهد نژندش |
|
به سنگی بخشد آنسان اعتباری |
که بر تاجش نشاند تاجداری |
|
به خاک تیرهای بخشد عطایش |
چنان قدری که گردد دیده جایش |
|
ز گل تا سنگ وز گل گیر تا خار |
ازو هر چیز با خاصیتی یار |
|
به آن خاری که در صحرا فتاده |
دوای درد بیماری نهاده |
|
نروید از زمین شاخ گیایی |
که ننوشتهست بر برگش دوایی |
|
در نابسته احسان گشادهست |
به هر کس آنچه میبایست دادهست |
|
ضروریات هر کس از کم وبیش |
مهیا کرده و بنهادهاش پیش |