0

📗📘📙غزلیات صائب تبریزی📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۵۲
جمعه 13 فروردین 1395  10:42 PM

از عذار او بپوشان دیده امید را

تکمه از شبنم مکن پیراهن خورشید را

در بهشت عافیت افتادم از بی حاصلی

شد حصاری بی بری از سنگ طفلان بید را

نور معنی می درخشد از جبین لفظ من

بال خفاشی چه ستاری کند خورشید را

جام را بهر تنک ظرفان به دور انداخته است

هیچ حقی نیست بر دریاکشان جمشید را

چون دل شب می زنم صائب بر آهنگ فغان

می کشانم بر زمین از آسمان ناهید را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها