0

📗📘📙غزلیات صائب تبریزی📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۸۲
جمعه 13 فروردین 1395  10:39 PM

بی کسی را کعبه مقصود می دانیم ما

خضر را شمشیر زهرآلود می دانیم ما

هستی مطلق بود از خودنمایی بی نیاز

هر چه آید در نظر نابود می دانیم ما

نیست ما را وحشتی از برگریزان حواس

این زیان ها را سراسر سود می دانیم ما

بار منت برنمی تابد دل آزادگان

ترک احسان را ز مردم جو می دانیم ما

آفتاب و ماه را با آن ضیا و روشنی

دیده های شیر خشم آلود می دانیم ما

حق به دست ماست گر چشم از جهان پوشیده ایم

آسمان را خانه پردود می دانیم ما

شورش محمود، عالم را اگر بر هم زند

از ایاز عاقبت محمود می دانیم ما

با دل بی آرزوی خویش می بازیم عشق

رتبه این آتش بی دود می دانیم ما

برنمی دارد رعونت خاطر آزادگان

سرو را شمشیر زهرآلود می دانیم ما

حلقه در از درون خانه باشد بی خبر

دیده های باز را مسدود می دانیم ما

دعوی هستی درین میدان دلیل نیستی است

هر که فانی می شود موجود می دانیم ما

در شبستان رضا تیغ زبان شکوه نیست

شمع ناحق کشته را خشنود می دانیم ما

در دل هر کس که صائب آه دردآلود نیست

بی تکلف، مجمر بی عود می دانیم ما

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها