غزل شمارهٔ ۱۷۴
جمعه 13 فروردین 1395 10:34 PM
کو می گرمی که در جوش آورد خون مرا؟
چون شفق سازد فلک پرواز گلگون مرا
از محک افزون شود قدر زر کامل عیار
سرکشی از سنگ طفلان نیست مجنون مرا
پخته شد از گوشه عزلت شراب نارسم
خم برون آورد از خامی فلاطون مرا
معنی نازک نباشد ایمن از عین الکمال
نیل چشم زخم باشد لفظ، مضمون مرا
بی گناهی می کشد از قاتل خود انتقام
چون حنا پامال نتوان ساختن خون مرا
سخت تر گردد گره هرگاه صائب تر شود
نیست ممکن می گشاید جان محزون مرا
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.