0

📗📘📙غزلیات صائب تبریزی📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۰۷
جمعه 13 فروردین 1395  10:31 PM

خلق خوش چون صلح می سازد گوارا جنگ را

می نماید چرب نرمی مومیایی سنگ را

بر فقیران مرگ آسان تر بود از اغنیا

راحت افزون است در کندن، قبای تنگ را

خورد از بس زخم های منکر از نادیدنی

مرهم زنگار کرد آیینه من زنگ را

گریه را در پرده دل آب و تاب دیگرست

حسن دیگر هست در مینا می گلرنگ را

گفتگوی ناصحان بر دل گرانی می کند

ور نه گیرد از هوا دیوانه من سنگ را

از نواهای مخالف می کشند آزار خلق

گوشمالی نیست حاجت ساز سیر آهنگ را

ظاهرآرایان ز چشم شور ایمن نیستند

نیست از خورشید پروایی گل بی رنگ را

سحر را تأثیر نبود در عصای موسوی

راستی در هم نوردد حیله و نیرنگ را

مفت شیطانند صائب کوته اندیشان که سگ

صید خود سازد به آسانی شکار لنگ را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها