0

📗📘📙غزلیات صائب تبریزی📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۷۲
جمعه 13 فروردین 1395  10:29 PM

هر خسی قیمت نداند ناله شبخیز را

خسروی باید که داند قدر این شبدیز را

خامشی دریا و گفت و گو خس و خاشاک اوست

پاک کن از خار و خس این بحر گوهر خیز را

دفتر گل را به آب چشم خواهد پاک شست

گر ببیند بلبل آن رخسار شبنم خیز را

تیزی مژگان او گفتم شود از خواب کم

خواب سنگین شد فسان آن دشنه خونریز را

عشق خونخوار از دل پرخون فزون گیرد خبر

بیش دارد پاس ساقی ساغر لبریز را

شوکت شاهی سبک سنگ است در میزان عدل

عشق می گیرد به خون کوهکن پرویز را

در قیامت کشته ناز تو می غلطد به خون

برنیاید زود خون از زخم، تیغ تیز را

در بهار سرخ رویی همچو جنت غوطه داد

فکر رنگین تو صائب خطه تبریز را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها