0

📗📘📙غزلیات صائب تبریزی📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۵۴
جمعه 13 فروردین 1395  10:27 PM

تنگدستی راست سازد نفس کج رفتار را

پیچ و تاب از وسعت ره می فزاید مار را

یک جو از دل درد دیدن های رسمی برنداشت

پرسش ظاهر گرانتر می کند بیمار را

از سر خوان تهی سرپوش یک جانب کند

هر سبک مغزی که بر سر کج نهد دستار را

از نصیحت کج نهادان برنگردند از کجی

راست نتوان کرد چون مایل شود، دیوار را

در عذابم بس که چون آیینه از نادیدنی

آیه رحمت شمارم سبزه زنگار را

کرد یکسر را ادا در روزگار بخت ما

بود هر خواب قضایی دولت بیدار را

بوی گل در عذرخواهی از چمن بیرون دوید

باغبان گر بست بر رویم در گلزار را

کرد از داغ عزیزان سینه ات را لاله زار

دوست می داری همان این عالم غدار را

از صدف صد تشنه لب را سر به جانش می دهد

بحر اگر سیراب سازد ابر گوهربار را

آب کوثر جلوه موج سرابی بیش نیست

در بیابان قیامت تشنه دیدار را

بر قرار دل بود صائب مدار دور عیش

نیست غیر از نقطه دل مرکز این پرگار را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها