0

گزیدهٔ غزلیات صائب تبریزی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۵۱
جمعه 13 فروردین 1395  9:24 PM

بوی گل و نسیم صبا می‌توان شدن

گر بگذری ز خویش، چها می‌توان شدن

شبنم به آفتاب رسید از فتادگی

بنگر که از کجا به کجا می‌توان شدن

چوگان مشو که از تو خورد زخم بر دلی

تا همچو گوی بی سر و پا می‌توان شدن

زنهار تا گره نشوی بر جبین خاک

درفرصتی که عقده‌گشا می‌توان شدن

دوری ز دوستان سبکروح مشکل است

ورنه ز هر چه هست جدا می‌توان شدن

صائب در بهشت گرفتم گشاده شد

از آستان عشق کجا می‌توان شدن؟

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها