0

گزیدهٔ غزلیات صائب تبریزی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۱۰
جمعه 13 فروردین 1395  9:19 PM

با تجرد چون مسیح آزار سوزن می‌کشم

می‌کشد سر از گریبان ز آنچه دامن می‌کشم

کوه آهن پیش ازین بر من سبک چون سایه بود

این زمان از سایهٔ خود کوه آهن می‌کشم

دانه در زیرزمین ایمن ز تیغ برق نیست

در خطرگاهی که من چون خوشه گردن می‌کشم

هر که را آیینه بی‌زنگ است، می‌داند که من

از دل روشن چه زین فیروزه گلشن می‌کشم

در تلافی سینه پیش برق می‌سازم سپر

دانه‌ای چون مور اگر گاهی ز خرمن می‌کشم

جذبهٔ دیوانه‌ای صائب به من داده است عشق

سنگ را بیرون ز آغوش فلاخن می‌کشم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها