0

گزیدهٔ غزلیات صائب تبریزی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۸۶
جمعه 13 فروردین 1395  9:14 PM

من نمی‌آیم به هوش از پند، بیهوشم گذار

بحر من ساحل نخواهد گشت، در جوشم گذار

گفتگوی توبه می‌ریزد نمک در ساغرم

پنبه بردار از سر مینا و در گوشم گذار

از خمار می گرانی می‌کند سر بر تنم

تا سبک گردم، سبوی باده بر دوشم گذار

کرده‌ام قالب تهی از اشتیاقت، عمرهاست

قامت چون شمع در محراب آغوشم گذار

گر به هشیاری حجاب حسن مانع می‌شود

در سر مستی سری یک بار بر دوشم گذار

شرح شبهای دراز هجر از زلف است بیش

پنبه‌ای بر لب ازان صبح بناگوشم گذار

می‌چکد چون شمع صائب آتش از گفتار من

صرفه در گویایی من نیست، خاموشم گذار

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها