0

گزیدهٔ غزلیات صائب تبریزی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۸۵
جمعه 13 فروردین 1395  9:14 PM

چون صراحی رخت در میخانه می‌باید کشید

این که گردن می‌کشی، پیمانه می‌باید کشید

کم نه‌ای از لاله، صاف و درد این میخانه را

با لب خندان به یک پیمانه می‌باید کشید

پیش ازان کز سیل گردد دست و پای سعی خشک

رخت خود بیرون ازین ویرانه می‌باید کشید

حرص هیهات است بگشاید کمر در زندگی

تا نفس چون مورداری، دانه می‌باید کشید

عشق از سر رفت بیرون و غرور او نرفت

ناز مهمان را ز صاحب خانه می‌باید کشید

نیست آسایش درین عالم، که بهر خواب تلخ

منت شیرینی افسانه می‌باید کشید

مدتی بار دل مردم شدی صائب، بس است

پا به دامن بعد ازین مردانه می‌باید کشید

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها