0

گزیدهٔ غزلیات صائب تبریزی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳
جمعه 13 فروردین 1395  9:08 PM

بی قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را

بر ما و خود ستم کرد، هر کس ستود ما را

چون موجهٔ سرابیم، در شوره‌زار عالم

کز بود بهره‌ای نیست، غیر از نمود ما را

آیینه‌های روشن، گوش و زبان نخواهند

از راه چشم باشد، گفت و شنود ما را

خواهد کمان هدف را، پیوسته پای بر جا

زان در نیارد از پا، چرخ کبود ما را

چون خامهٔ سبک مغز، از بی حضوری دل

شد بیش روسیاهی، در هر سجود ما را

گر صبح از دل شب، زنگار می‌زداید

چون از سپیدی مو، غفلت فزود ما را؟

تا داشتیم چون سرو، یک پیرهن درین باغ

از گرم و سرد عالم، پروا نبود ما را

از بخت سبز چون شمع، صائب گلی نچیدیم

در اشک و آه شد صرف، یکسر وجود ما را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها