شمارهٔ ۲
پنج شنبه 12 فروردین 1395 5:50 PM
از سمور و حریر بیزارم
باز میل قلندری دارم
تکیه بر بستر منقش، بس
بر تنم، نقش بوریاست هوس
چند باشم مورعالخاطر
ز استر و اسب و مهتر و قاطر
تا کی از دست ساربان نالم
که بود نام او گم از عالم
چند گویم ز خیمه و الجوق
چند بینم کجاوه و صندوق
گر نباشد اطاق و فرش حریر
کنج مسجد خوش است، کهنه حصیر
گر مزعفر مرا رود از یاد
سر نان جوین سلامت باد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.