0

مثنویات پراکنده شیخ بهایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۱ - در نکوهش کسی که اوقات خویش را به مطالعهٔ کتب پردازد و از مبداء غافل ماند
پنج شنبه 12 فروردین 1395  5:40 PM

خدمت مولوی، چه صبح و چه شام

کرده اندر کتابخانه مقام

متعلق دلش به هر ورقی

در خیالش، زهر ورق سبقی

نه شبش را فروغی از مصباح

نه دلش را گشادی از مفتاح

نه به جانش، طوالع انوار

تافته از مطالع اسرار

کرده کشاف، بر دلش مستور

نور کشف و شهود ذوق حضور

از مقاصد ندیده کسب نجات

بی‌خبر از مواقف عرصات

از هدایت، فتاده در خذلان

و ز بدایت، نهایتش حرمان

بی‌فروغ وصول، تیره و تار

از فروع و اصول، کرده شعار

گرد خانه، کتابهای سره

از خری، همچو خشت کرده خره

سوی هر خشت از او چو رو کرده

در فیضی به رخ برآورده

قصر شرع نبی و حکم نبی

جز به آن خشتها، نکرده بنی

زان به مجلس، زبان چو بگشاید

سخنش جمله، قالبی آید

صد مجلد، کتاب بگشاده

در عذاب مخلد افتاده

سر بر اندیشه‌های گوناگون

لب پر افسانه، دل پر از افسون

این بود سیرت خواص انام

چون بود حال عام کالانعام

عام را خود، ز شام تا به سحر

نیست جز خواب و خورد، کار دگر

صلح و جنگش، برای این باشد

نام و ننگش، برای این باشد

سخن از دخل و خرج، خواند و بس

شهوت بطن و فرج راند و بس

همتش، نگذرد ز فرج و گلو

داند از امر، فانکحوا و کلوا

 
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها