پاسخ به:رباعیات شاه نعمتالله ولی
پنج شنبه 12 فروردین 1395 3:23 PM
دل در سر زلف دلستانش بستم
وز نرگش چشم پر خمارش مستم
من نیست شدم ز هست خود رستم
از هستی اوست هستیم گر هستم
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.