0

مثنویات شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳۸
پنج شنبه 12 فروردین 1395  2:12 PM

وجودی در همه عالم عیان است

ولی از دیدهٔ مردم نهان است

به هر آئینه حسنی می نماند

ز هر برجی به شکلی نو برآید

تو نقد گنج او در کنج عالم

طلب این کنج و این گنجینه فافهم

حقیقت در دو عالم جز یکی نیست

یکی هست و در آن مأوا شکی نیست

خیال ار نقش می بندد به خوابی

جز او تعبیر خوابی خود نیابی

ز می جامیست پر می بر کف ما

حبابی می نماید عین دریا

که دارد این چنین ذوقی که ما راست

که ذوق ما همه عالم بیاراست

معانی بیان نعمت الله

بپرس از آفتاب و حضرت ماه

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها