0

مثنویات شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۸
پنج شنبه 12 فروردین 1395  2:07 PM

ساقی مستیم و جام می به دست

می خورند از جام ما رندان مست

ملک میخانه سبیل ما بود

آید اینجا هر که او ما را بود

هر کجا رندیست ما را محرم است

هرکجا جامیست با ما همدم است

صورت او مظهر معنی ماست

این و آن دو شاهد دعوی ماست

علم وحدانیست علم عارفان

علم اگر خوانی چنین علمی بخوان

قول ما صدیق تصدیقش کند

او محقق نیست تحقیقش کند

تا ننوشی می ندانی ذوق می

تا نگردی وی نیابی حال وی

مستم و خوردم شراب بی حساب

هرکه بیند گویدم خورده شراب

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها