غزل شمارهٔ ۷۷
پنج شنبه 12 فروردین 1395 12:09 PM
موج است و حباب و آب و دریا
هر چار یکی بود بر ما
هم آب و حباب و آب دریا
دریا داند حقیقت ما
بنگر به یقین که جز یکی نیست
هم قطره و جود سیل و دریا
می دانکه حجاب ما هم از ماست
ما را نبُود حجاب جز ما
بیگانه شوی ز هر دو عالم
گر زانکه تو را بود سر ما
تا رسته نگردی از من و ما
سید نشوی تو واصل ما
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.