0

غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۶۹
پنج شنبه 12 فروردین 1395  12:08 PM

عین دریائیم و دریا عین ما

نیست ما را ابتدا و انتها

بر در میخانه مست افتاده ایم

خانهٔ ما خوشتر از هر دو سرا

بینوایان خوش نوائی یافتند

بینوا شو گر همی خوانی نوا

گفتهٔ مستانهٔ ما را بخوان

عاشقانه خوش سرودی می سرا

دردمندیم و دوا درد دلست

درد ما همدرد ما داند دوا

سر به پای خم می افتاده ایم

بی حجاب ای عاشق عارف بیا

در طریقت خرقه ای پوشیده ایم

دست ما و دامن آل عبا

نعمت الله ساقی و ما رند و مست

گو بیا یاری که دارد ذوق ما

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها