0

غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۶۶
پنج شنبه 12 فروردین 1395  12:08 PM

روشنست آئینهٔ گیتی نما

می نماید نور چشم ما به ما

کون جامع جامع قرآن تمام

مظهر ذات و صفات کبریا

غایت هر غایتی را غایتی است

کی بود بی ابتدا را انتها

رو فنا شو تا بقا یابی از او

بلکه بگذر از فنا و از بقا

آبروی خویش و بیگانه بود

هر که او با بحر باشد آشنا

در همه حالی خدا با من بود

لاجرم من با خدایم با خدا

بنده را از حضرت سید طلب

نعمت الله از علی مرتضی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها