0

غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۵
پنج شنبه 12 فروردین 1395  12:04 PM

عالمی غرقند در سیلاب ما

تشنگان دانند قدر آب ما

آفتابی رو نماید روشن است

زاهدی از کجا و ما ز کجا

خوش خیالی می‌نماید روز و شب

با خدائیم با خدا به خدا

حکم میخانه به ما بخشیده است

گر چه هستیم مبتلای بلا

نسبت ما با رسول الله بود

خوشتر از درد دل کجا است دوا

در خرابات مغان گر بگذری

تا بیابی تو ذوق مستی ما

بر در سید مقامی یافتیم

فصل فضل او بُود در باب ما

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها